~[•••ماه شب تارم:)💜🌙•••]~ پارت 6
#رضا
لباش بهترین مزه دنیا بود
بهترین مزه
یه طمعی مثه ترکیب نوتلا و توت فرنگی
بدنش گردنش بو بهشت میداد
بو وانیل(وقتی ادمین یک شکمو باشد و مزه ها و بو ها را بشناسد😔🔪)
مال منه
همه چیش مال منه
اگه قراره از دنیا یچیز داشته باشم اونه
اون همه چیزمه
#محراب
رضا پیداش نبود
رفتم دنبالش
طبقه پایین نبود
طبقه دومم نبود
تو راهرویی ک به بهار خواب طبقه سوم میخورد پیداش کردم
_رضا
میدونی چقد دنبالت گشتم
رضااااا
رضااااا
تکونش دادم
رضا:ها چیه ....تویی محراب...جانم چیه
_چته تو رضا جدیدن انگار توی دنیای دیگه سیر میکنی
اینجا چرا موندی
مگه دخترا تو بهار خواب نبودن
رضا:میگم بت محراب
الان بیا بریم
#پانیذ
_نیکا چرا داری موهاتو میبری؟
نیکا:گره خورده.... باز نمیشه
_وا خب نمیخاد ببریش باز میشه...://
نیکا:تو بلدی اوکیش کنی؟
_ارع بیا
رفتم سرشو خم کردم رو سینک
اون تیکه گره خورده رو برداشتمو خیس کردم
بعد بهش نرم کننده مو زدم و دوباره شستم
با حوله ابشو گرفتم(راجب اون تیکه مو داریم حرف میزنیماااا😔🤌🏻🔪
سشوار کشیدمو روغن زدم
_بیا باز شد
همیشه هر مشکلی یه راهی داره
نیکا:خداروشکر ک موهامو نبریدم🤦🏻♀️
انیتا از حموم اومد و پشت بندشم دیا
لباس خواب پوشیدیمو
دراز کشیدیم رو تختامون
حرف زدیم و حرف زدیم
...
لباش بهترین مزه دنیا بود
بهترین مزه
یه طمعی مثه ترکیب نوتلا و توت فرنگی
بدنش گردنش بو بهشت میداد
بو وانیل(وقتی ادمین یک شکمو باشد و مزه ها و بو ها را بشناسد😔🔪)
مال منه
همه چیش مال منه
اگه قراره از دنیا یچیز داشته باشم اونه
اون همه چیزمه
#محراب
رضا پیداش نبود
رفتم دنبالش
طبقه پایین نبود
طبقه دومم نبود
تو راهرویی ک به بهار خواب طبقه سوم میخورد پیداش کردم
_رضا
میدونی چقد دنبالت گشتم
رضااااا
رضااااا
تکونش دادم
رضا:ها چیه ....تویی محراب...جانم چیه
_چته تو رضا جدیدن انگار توی دنیای دیگه سیر میکنی
اینجا چرا موندی
مگه دخترا تو بهار خواب نبودن
رضا:میگم بت محراب
الان بیا بریم
#پانیذ
_نیکا چرا داری موهاتو میبری؟
نیکا:گره خورده.... باز نمیشه
_وا خب نمیخاد ببریش باز میشه...://
نیکا:تو بلدی اوکیش کنی؟
_ارع بیا
رفتم سرشو خم کردم رو سینک
اون تیکه گره خورده رو برداشتمو خیس کردم
بعد بهش نرم کننده مو زدم و دوباره شستم
با حوله ابشو گرفتم(راجب اون تیکه مو داریم حرف میزنیماااا😔🤌🏻🔪
سشوار کشیدمو روغن زدم
_بیا باز شد
همیشه هر مشکلی یه راهی داره
نیکا:خداروشکر ک موهامو نبریدم🤦🏻♀️
انیتا از حموم اومد و پشت بندشم دیا
لباس خواب پوشیدیمو
دراز کشیدیم رو تختامون
حرف زدیم و حرف زدیم
...
۸.۳k
۱۹ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.